پوشاندن پا (دانشنامهحج)پوشاندن پا یکی از اصطلاحات فقهی در باب حج است. فقهای اسلامی پوشیدن کفش، جوراب، چکمه و مانند آن را در حج برای مرد احرامگزار حرام میدانند. ولی در صورت نیاز جایز شمردهاند. و در صورت تخلف، برای آن کفاره مشخص کردهاند. ۱ - حکمپوشاندن پا که از محرمات احرام به شمار میرود، با عنوان لبس الخُفّ و الجَوْرَب در منابع فقهی یاد شده و برخی از منابع فقه امامی و همه منابع فقه اهل سنّت آن را ذیل موضوع پوشیدن لباس دوخته شده آوردهاند. البته پارهای از منابع امامی با عنوانی مستقل بدان پرداختهاند. به نظر فقیهان امامی و اهل سنّت پوشاندنِ پا برای احرامگزار مرد جایز نیست. مستند فقیهان امامی، افزون بر اجماع، حدیثهای متعدد و مستند فقیهان اهل سنّت نیز روایات است. [۲۵]
محمد بن مسلم، صحیح بخاری، ج۲، ص۱۲۷.
۲ - نوع و محدوده پوششفقیهان امامی و اهل سنتپوشیدن نعلین یا تاسومه (نوعی دمپایی که روی آن باز و تنها دارای بند یا نخی است که بین انگشتان قرار میگیرد) را برای مرد احرامگزار جایز شمردهاند؛ ولی پوشیدن جوراب یا چکمه یا کفشی که همه روی پا را میپوشاند، حرام دانستهاند. برخی از فقیهان امامی با مطلق دانستن احادیث [۴۳]
شیخ طوسی، التهذیب، ج۵، ص۳۸۴.
به حرمت هرگونه پوشش روی پا باور دارند. برخی نیز بدین استناد که در حدیثها تنها از چکمه و جوراب یاد شده، گفتهاند که تعمیم این دو مورد به موارد دیگر، به قرینه نیاز دارد. وانگهی ملاک ممنوعیت در آن دو مورد مشخص نشده تا بتوان به پشتوانه تتقیح مناط آن را تعمیم داد. پس خودداری از هر چه پا با آن پوشانده نمیشود، مانند پوشاندن پا هنگام خواب با ملحفه یا پوشاندن پا در حال نشستن با لباس احرام، لازم نیست. برخی فقها مقتضای احتیاط را خودداری از پوشیدن هر چیز همانند چکمه وجوراب دانستهاند.در باور فقیهان مالکی و حنبلی و شافعی، پوشیدن هرگونه کفش یا چکمه که روی پا را بپوشاند، حرام است. [۵۴]
شربینی، محمد، مغنی المحتاج، ج۱، ص ۵۱۹.
حنفیان پوشیدن هر چیز را که برآمدگی رویِ پا را نپوشاند، جایز شمردهاند.برخی فقیهان امامی پوشاندن همه روی پای احرامگزار را حرام دانستهاند؛ ولی پوشاندن بخشی از آن را حرام نمیدانند. دلیل ایشان، تصریح روایات به جواز پوشیدن نعلین که بخشیاندک از روی پا را میپوشاند و نیز عدم جواز پوشیدن چکمه است که همه روی پا را پوشش میدهد.۳ - پوشاندن بخشی از پاشماری دیگر از فقیهان امامی، پوشاندن بخشی از پا را نیز حرام میدانند. دلیل آنان این است که لازمه حرمت پوشاندن همه روی پا، حرمت پوشاندن بخشی از آن نیز هست. در فقه شافعی و مالکی و حنبلی، پوشاندن بخشی از پا مانند پوشاندن همه آن حرام است. [۶۳]
دردیر، احمد بن محمد، الشرح الکبیر، ج۲، ص۵۵.
در فقه حنفی، پوشیدن هر چه که بالاتر از |کَعبَین(برآمدگی دو طرف پا) را بپوشاند، حرام و پوشاندن پایینتر از آن جایز است.۴ - شرایط حرمتبرای پوشاندن پا شرایطی یاد شده که مهمترین موارد آنها عبارتند از: ۴.۱ - مرد بودن احرامگزاردر باور مشهور فقیهان امامی و همه فقیهان اهل سنت [۶۸]
مالک ابن انس، المدونة الکبری، ج۱، ص۴۶۳.
[۷۰]
دسوقي، محمد بن احمد، حاشیة رد المحتار، ج۲، ص۵۳۹.
به پشتوانه احادیث از جمله روایات حاکی از جواز پوشیدن هر لباس برای زنان احرامگزار و نیز اجماع، [۷۹]
ابن قدامه، عبدالله، المغنی، ج۳، ص۲۷۲.
حرمت پوشاندن پا از احکام ویژه مردان است؛ ولی شماری از فقیهان امامی به پشتوانه اطلاقِ احادیث و نیز قاعده اشتراک زن و مرد در احکام، بر آنند که پوشاندن پا بر زن احرامگزار نیز حرام است. ناقدان این دیدگاه، روایات دلالتگر بر حرمت پوشاندن پا را ویژه احرامگزار مرد میدانند و باور دارند که این روایات با احادیثی دیگر که احرام زن را در هر لباسی جایز شمرده، مقیّد شدهاند. [۸۸]
شهید اول، الدروس، ج۱، ص۳۷۶.
۴.۲ - فقدان ضرورت پوشش پادر باور همه فقیهان امامی واهل سنت [۹۵]
رعینی، محمد بن محمد، مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۰۵.
در صورتی که احرامگزار نیازمند پوشیدن چکمه و جوراب شود و جایگزینی مانند نعلین در دسترس نداشته باشد، پوشاندن پا برایش جایز است، هر چند نیاز او به حد اضطرارِ برطرف کننده تکلیف نرسد. پشتوانه آنها احادیثی است که به جواز پوشش در صورت نیازتصریح کرده است. برخی فقیهان امامی به پشتوانه احادیث به وجوب شکافتن کفش یا چکمه در صورت اضطرار باور دارند و بر آنند که این احادیث، روایاتی را که بهگونه مطلق پوشاندن پا را در فرض اضطرار تجویز کردهاند، مقید میکنند. در برابر، شماری از فقیهان به پشتوانه اجماع و نیز اطلاق احادیثی که قابل تقیید با روایتهای دیگر نیستند، شکافتن را واجب ندانستهاند. شماری دیگر از فقیهان امامی به استحباب شکافتن باور دارند. چگونگی شکافتن چکمه فقیهان امامی در باره چگونگی شکافتن چکمه چندین سخن دارند؛ از جمله: شکافتن بخش روی پا، شکافتن کفش یا چکمه تا زیر کعبین و بریدن کفش تا زیر کعبین. برخی جمع میان شکافتن و بریدن را بهتر دانسته و آن را با احتیاطسازگار شمردهاند.فقیهان شافعی و حنفی و مالکی به پشتوانه حدیث نبوی در صورت اضطرار به پوشیدن کفش به سبب نبودن نعلین، به وجوب بریدن آن تا زیر کعبین باور دارند. در برابر، فقیهان حنبلی به پشتوانه حدیثی از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) که از شکافتن سخن به میان نیاورده و نیز حدیثی از امام علی (علیهالسلام) که این کار را دارای مفسده شمرده، بر آنند که احرامگزار میتواند کفش را بدون بریدن بپوشد.۵ - کفارهفقیهان اهل سنت با قیاس پوشاندن پا به ازاله مو در احرام و بیشتر فقیهان امامی به پشتوانه احادیث و قاعده احتیاط به وجوب کفاره در صورت پوشاندن روی پا باور دارند. برخی فقیهان امامی متاخّر برای پوشاندن پا کفارهای برنمیشمرندو بعضی نیز به تفصیل باور دارند؛ یعنی پوشیدن چکمه و مانند آن را موجب کفاره ندانسته، ولی پوشیدن جوراب و شبیه آن را مایه کفاره شمردهاند. [۱۴۷]
زنجانی، شبیری، مناسک زائر، ص۷۸.
، قربانی کردن یک گوسفند است. مالکی [۱۵۲]
دردیر، احمد بن محمد، الشرح الکبیر، ج۲، ص۶۶-۶۷.
و حنبلی با قیاس کردن کفاره پوشاندن پا به کفاره حلق (تراشیدن سر) این دو کفاره مانند یکدیگر شمرده شدهاند. یعنی احرامگزار میان قربانی کردن یک گوسفند، سه روز روزه گرفتن، یا غذا دادن به ۶ مسکین مخیّر است. در فقه حنفی، این تخییر تنها در صورت عذر و اضطرار است و اگر کسی بدون عذر و اضطرار و به صورت عمدی پای خود را بپوشاند، برای پوشاندن یک روز کامل، باید یک گوسفند کفاره دهد و برای کمتر از آن، باید صدقه بپردازد.برابر با فقه شافعی، حنفی و مالکی به پشتوانه روایات اگر احرامگزاری که دسترسی به نعلین ندارد و کفش یا چکمه میپوشد، کفش یا چکمه را بُرش یا شکاف ندهد، باید کفاره دهد. فقیهان حنبلی به پشتوانه روایاتی دیگر [۱۶۱]
نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۴، ص۳.
و نیز برخی فقیهان امامی با نقد روایات دلالتگر بر بریدن یا شکافتن کفش، نشکافتن آن را موجب کفاره نمیدانند.فقیهان حنبلی و مالکی و بیشتر شافعیان [۱۶۸]
نووی، یحیی بن شرف، المجموع شرح المهذب، ج۷، ص۲۴۹-۲۵۰.
و گروهی از امامیان به دلیل احادیث [۱۷۲]
نیشابوری، مسلم، صحیح مسلم، ج۴، ص۲.
باور دارند که اگر احرامگزار با وجود نعلین، چکمه را برش دهد و از آن استفاده کند، کفاره بر او واجب میشود. حنفیان و برخی شافعیان به دلیل مشابهت چکمه برش داده شده با نعلین، به عدم وجوب کفاره باور دارند. فقیهان امامی و حنبلی برای احرامگزاری که نعلین داشته باشد، ولی به سببی نتواند از آن استفاده کند، کفاره را واجب نمیدانند؛ چراکه وجود نعلین در این صورت مانند نبودِ آن است. بیشینه نزدیک به تمام فقیهان امامی پوشاندن پا در صورت اضطرار، مانند نبودِ نعلین [۱۸۳]
گلپایگانی، سید محمدرضا، کتاب الحج، ص۱۳۱.
را موجب کفاره نمیدانند؛ ولی فقیهان حنفی و اندکی از فقیهان امامی در صورت اضطرار کفاره را واجب میشمرند.۶ - دیدگاه فقهی امام خمینیبا محرم شدن برای عمره یا حج، اجتناب از برخی کارها از جهت احرام واجب است که به آنها تروک احرام گفته میشود، چه قبل از احرام بستن نیز حرام باشند مثل استمناء و یا جایز باشند مثل استظلال. این محرمات احرام بر سه قسم است. مشترک بین زن و مرد، مختص زنان و مختص مردان. نظرات امام خمینی درباره تروک احرام در تحریرالوسیله و کتاب مناسک حج بهتفصیل آمده است. از جمله اینکه یکی از محرمات احرام که به مرد اختصاص دارد «پوشیدن موزه و چکمه و گیوه و جوراب و هرچه تمام روی پا را میگیرد»، است و در آن چند مساله است: اول اینکه همانطور که گذشت «این حکم اختصاص به مردان دارد و برای زن حرمت ندارد.» دوم اینکه «گر مرد محتاج شود به پوشیدن چیزی که روی پا را میگیرد احتیاط واجب آن است که روی آن را شکاف دهد.» و سوم اینکه «در پوشیدن آنچه روی پا را میگیرد کفاره نیست.» بنا بر آنچه که گذشت، پوشیدن نعلین و مانند آن که بندهای عریضی داشته باشد، در حال احرام «اگر تمام روی پا را نمیگیرد، مانع ندارد.» ۷ - فهرست منابع۱. الاختیار لتعلیل المختار: عبدالله بن محمد موصلی (م، ۶۸۳ق)، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۳۵۶ق. ۲. بدایة المجتهد: ابن رشد قرطبی (م، ۵۹۵ق)، به کوشش العطار، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق. ۳. بدائع الصنائع: علاء الدین کاسانی (م، ۵۸۷ق)، پاکستان، المکتبة الحبیبیه، ۱۴۰۹ق. ۴. تحریر الاحکام الشرعیه: علامة حلی (م، ۷۲۶ق)، به کوشش بهادری، قم، مؤسسه امام صادق، ۱۴۲۰ق. ۵. تحفة الفقهاء: علاء الدین سمرقندی (م، ۵۳۵ق./۵۳۹ق)، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق. ۶. تعالیق مبسوطه: محمد اسحق فیاض، انتشارات محلاتی. ۷. تهذیب الاحکام: طوسی (م، ۴۶۰ق)، به کوشش موسوی و آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش. ۸. التهذیب فی مناسک العمرة و الحج: جواد بن علی تبریزی (م، ۱۴۲۷ق). ۹. الثمر الدانی: آبی ازهری (م، ۱۳۳۰ق)، بیروت، المکتبة الثقافیه. ۱۰. جامع الفتاوی: موسوی شاهرودی، قم، مشعر، ۱۴۲۸ق. ۱۱. جامع المقاصد: کرکی (م، ۹۴۰ق)، قم، آل البیت، ۱۴۱۱ق. ۱۲. جواهر الکلام: نجفی (م، ۱۲۶۶ق)، به کوشش قوچانی و دیگران، بیروت، دار احیاء التراث العربی. ۱۳. حاشیة الدسوقی: دسوقی (م، ۱۲۳۰ق)، دار احیاء الکتب العربیه. ۱۴. حاشیة رد المحتار: ابن عابدین (م، ۱۲۵۲ق)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق. ۱۵. الحدائق الناضره: یوسف بحرانی (م، ۱۱۸۶ق)، به کوشش آخوندی، قم، نشر اسلامی، ۱۳۶۳ش. ۱۶. حواشی الشروانی و العبادی: شروانی (م، ۱۳۰۱ق) و عبادی (م. ۹۹۴ق)، بیروت، دار احیاء التراث العربی. ۱۷. الخلاف: طوسی (م، ۴۶۰ق)، به کوشش خراسانی و دیگران، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۷ق. ۱۸. الدر المختار: حصکفی (م، ۱۰۸۸ق)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق. ۱۹. الدروس الشرعیه: شهید اول (م، ۷۸۶ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۲ق. ۲۰. ذخیرة المعاد: محمد باقر سبزواری (م، ۱۰۹۰ق)، آل البیت. ۲۱. الروضة البهیة فی شرح اللمعه: شهید ثانی (م، ۹۶۵ق)، به کوشش کلانتر، قم، مکتبة الداوری، ۱۴۱۰ق. ۲۲. روضة الطالبین: نووی (م، ۶۷۶ق)، به کوشش عادل احمد و علی محمد، بیروت، دار الکتب العلمیه. ۲۳. السرائر: ابن ادریس (م، ۵۹۸ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۱ق. ۲۴. سنن ابن ماجه: ابن ماجه (م، ۲۷۵ق)، به کوشش محمد فؤاد، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۹۵ق. ۲۵. سنن الترمذی: ترمذی (م، ۲۷۹ق)، به کوشش عبدالوهاب، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۲ق. ۲۶. شرائع الاسلام: محقق حلی (م، ۶۷۶ق)، به کوشش سید صادق شیرازی، تهران، استقلال، ۱۴۰۹ق. ۲۷. الشرح الکبیر: احمد بن محمد دردیر (م، ۱۲۰۱ق)، مصر، دار احیاء الکتب العربیه. ۲۸. صحیح البخاری: بخاری (م، ۲۵۶ق)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۱ق. ۲۹. صحیح مسلم: مسلم (م، ۲۶۱ق)، بیروت، دار الفکر. ۳۰. غنیة النزوع: ابن زهرة حلبی (م، ۵۸۵ق)، به کوشش بهادری، قم، مؤسسه امام صادق، ۱۴۱۷ق. ۳۱. فتح العزیز: عبدالکریم بن محمد رافعی (م، ۶۲۳ق)، دار الفکر. ۳۲. قواعد الاحکام: علامة حلی (م، ۷۲۶ق)، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۱۳ق. ۳۳. کتاب الحج: محمد رضا گلپایگانی، به کوشش صابری، قم. ۳۴. الکافی: کلینی (م، ۳۲۹ق)، به کوشش غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۵ش. ۳۵. کشاف القناع: منصور بهوتی (م، ۱۰۵۱ق)، به کوشش محمد حسن، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق. ۳۶. کشف اللثام: فاضل هندی (م، ۱۱۳۷ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۶ق. ۳۷. المبسوط فی فقه الامامیه: طوسی (م، ۴۶۰ق)، به کوشش بهبودی، تهران، المکتبة المرتضویه. ۳۸. المبسوط: سرخسی (م، ۴۸۳ق)، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق. ۳۹. مجمع الفائدة و البرهان: محقق اردبیلی (م، ۹۹۳ق)، به کوشش عراقی و دیگران، قم، انتشارات اسلامی، ۱۴۱۶ق. ۴۰. المجموع شرح المهذب: نووی (م، ۶۷۶ق)، دار الفکر. ۴۱. المحرر فی الفقه: مجدالدین ابوالبرکات (م، ۶۵۲ق)، ریاض، مکتبة المعارف، ۱۴۰۴ق. ۴۲. مختصر المزنی: مزنی (م، ۲۶۳ق)، بیروت، دار المعرفه. ۴۳. مختلف الشیعه: علامة حلی (م، ۷۲۶ق)، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۱۲ق. ۴۴. مدارک الاحکام: سید محمد بن علی موسوی عاملی (م، ۱۰۰۹ق)، قم، آل البیت، ۱۴۱۰ق. ۴۵. المدونة الکبری: مالک بن انس (م، ۱۷۹ق)، مصر، مطبعة السعاده. ۴۶. مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام: شهید ثانی (م، ۹۶۵ق)، قم، معارف اسلامی، ۱۴۱۶ق. ۴۷. مسند احمد: احمد بن حنبل (م، ۲۴۱ق)، بیروت، دار صادر. ۴۸. مصباح الهدی: محمد تقی آملی، تهران، ناشر: مؤلف، ۱۳۸۰ق. ۴۹. المعتمد فی شرح المناسک: محاضرات خوئی (م، ۱۴۱۳ق)، خلخالی، قم، مدرسة دار العلم، ۱۴۱۰ق. ۵۰. مغنی المحتاج: محمد شربینی (م، ۹۷۷ق)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۷۷ق. ۵۱. المقنعه: مفید (م، ۴۱۳ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۰ق. ۵۲. من لا یحضره الفقیه: صدوق (م، ۳۸۱ق)، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۴ق. ۵۳. مناسک الحج: خوئی، قم، ۱۴۱۱ق. ۵۴. مناسک الحج: سیستانی، قم، ۱۴۱۳ق. ۵۵. مناسک الحج: وحید خراسانی. ۵۶. مناسک جامع حج: مکارم شیرازی، قم، مدرسة الامام علی بن ابیطالب، ۱۴۲۶ق. ۵۷. مناسک حج با حواشی مراجع تقلید: محمد رضا محمودی، مشعر، ۱۴۲۹ق. ۵۸. مناسک زائر: شبیری زنجانی، قم، شهاب الدین، ۱۴۲۷ق. ۵۹. منتهی المطلب: علامه حلی (م، ۷۲۶ق)، چاپ سنگی. ۶۰. مواهب الجلیل: حطاب رعینی (م، ۹۵۴ق)، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۶ق. ۶۱. الموطّا: مالک بن انس (م، ۱۷۹ق)، به کوشش محمد فؤاد، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۶ق. ۶۲. المؤتلف من المختلف بین ائمة السلف: طبرسی (م، ۵۴۸ق)، به کوشش گروهی از اساتید، مشهد، مجمع البحوث .الاسلامیه، ۱۴۱۰ق ۶۳. النهایه: مبارک ابن اثیر (م، ۶۰۶ق)، به کوشش الزاوی و الطناحی، قم، اسماعیلیان، ۱۳۶۷ش. ۶۴. وسائل الشیعه: حر عاملی (م، ۱۱۰۴ق)، قم، آل البیت، ۱۴۱۲ق. ۶۵. الوسیلة الی نیل الفضیله: ابن حمزه (م، ۵۶۰ق)، به کوشش الحسون، قم، مکتبة النجفی، ۱۴۰۸ق. ۸ - پانویس۹ - منبع• دانشنامه حج و حرمین شریفین، برگرفته از مقاله «پوشاندن پا»، تاریخ بازیابی ۱۴۰۰/۰۶/۲۰. • ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر) ، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی |